چشم خروس، و آن دانه ای است سرخ رنگ که سرش سیاه باشد، و به هندی آن را گهنگچی گویند. (آنندراج) (غیاث اللغات). بفارسی آن را چشم خروس نامند. دانه ای است سرخ و صیقلی و براق و مدور و مایل به پهنی و درخت او قریب به درخت فلفل و خوشۀ او شبیه به بطم است و از جبال دکن آرند. و نزد بعضی ثمر بقم است. (از مخزن الادویه). و رجوع به چشم خروس و عیون الدیکه شود
چشم خروس، و آن دانه ای است سرخ رنگ که سرش سیاه باشد، و به هندی آن را گهنگچی گویند. (آنندراج) (غیاث اللغات). بفارسی آن را چشم خروس نامند. دانه ای است سرخ و صیقلی و براق و مدور و مایل به پهنی و درخت او قریب به درخت فلفل و خوشۀ او شبیه به بطم است و از جبال دکن آرند. و نزد بعضی ثمر بقم است. (از مخزن الادویه). و رجوع به چشم خروس و عیون الدیکه شود
دهی از دهستان اوجان بخش بستان آباد شهرستان تبریز با 842 تن سکنه. آب آن از چشمه و اوجان چای. محصول آن غلات و حبوبات و درخت تبریزی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی از دهستان اوجان بخش بستان آباد شهرستان تبریز با 842 تن سکنه. آب آن از چشمه و اوجان چای. محصول آن غلات و حبوبات و درخت تبریزی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
عمر بن سهلان ساوی. مؤلف کتاب بصائر نصیریه است که بنام نصیرالدین ابوالقاسم محمود بن ابی توبه مروزی وزیر سلطان سنجر تألیف کرد. در نیشابور اقامت داشت و کتاب شفای ابوعلی رابرای مردم می نوشت و از راه کتابت گذران می کرد. (از غزالی نامه ص 289 و 290). رجوع به تاریخ الحکماء شود علی بن عبدالسلام. او پس از فرار عزالدین عبدالعزیز (پسر اولجایتو) از طرف ایلخان مغول به حکومت فارس رسید و دو سال در فارس حکومت کرد. رجوع به تاریخ عصر حافظ ج 1 ص 2 شود
عمر بن سهلان ساوی. مؤلف کتاب بصائر نصیریه است که بنام نصیرالدین ابوالقاسم محمود بن ابی توبه مروزی وزیر سلطان سنجر تألیف کرد. در نیشابور اقامت داشت و کتاب شفای ابوعلی رابرای مردم می نوشت و از راه کتابت گذران می کرد. (از غزالی نامه ص 289 و 290). رجوع به تاریخ الحکماء شود علی بن عبدالسلام. او پس از فرار عزالدین عبدالعزیز (پسر اولجایتو) از طرف ایلخان مغول به حکومت فارس رسید و دو سال در فارس حکومت کرد. رجوع به تاریخ عصر حافظ ج 1 ص 2 شود
یحیی بن محمد بن هبیره بن سعد، مکنی به ابوالمظفر. وزیر دورۀ عباسیان بود. رجوع به هبیره و دستورالوزراء ص 93 و تجارب السلف ص 306 و حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 325 شود
یحیی بن محمد بن هبیره بن سعد، مکنی به ابوالمظفر. وزیر دورۀ عباسیان بود. رجوع به هبیره و دستورالوزراء ص 93 و تجارب السلف ص 306 و حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 325 شود
چشمان خروسها، ابن رضوان گوید: دانه ای باشد مانند دانۀ خرنوب و از آن به گردی گراینده تر است، سرخ و لغزان، و نیم درهم آن قوت باه دهد. (از ابن البیطار). و رجوع به عین الدیک شود
چشمان خروسها، ابن رضوان گوید: دانه ای باشد مانند دانۀ خرنوب و از آن به گردی گراینده تر است، سرخ و لغزان، و نیم درهم آن قوت باه دهد. (از ابن البیطار). و رجوع به عین الدیک شود
حسین بن شرف الملک رضی الدین ابی بکر اشعری، ملقب به عین الملک و فخرالدین، از اولاد ابوموسی اشعری. وی ابتدا وزیر ناصرالدین قباجه (602- 625 هجری قمری) بود و بسال 625 که ناصرالدین قباجه با شمس الدین التتمش (607-633 هجری قمری) مصاف داد و مغلوب شد و خود را در آب سند غرق نمود، خزاین و بقایای حشم او که از جملۀ ایشان عین الملک و برادرش بهاءالملک حسن و عوفی مصنف کتاب لباب الالباب بود به خدمت شمس الدین التتمش پیوستند. التتمش عین الملک را وزیر پسر خود رکن الدین فیروزشاه نمود. و بعد از این تاریخ یعنی 625 هجری قمری چیزی از احوال او معلوم نیست. سدیدالدین محمد عوفی، کتاب لباب الالباب خود را بنام این شخص تصنیف کرده است. (از تعلیقات سعید نفیسی بر لباب الالباب عوفی ج 2 ص 562)
حسین بن شرف الملک رضی الدین ابی بکر اشعری، ملقب به عین الملک و فخرالدین، از اولاد ابوموسی اشعری. وی ابتدا وزیر ناصرالدین قباجه (602- 625 هجری قمری) بود و بسال 625 که ناصرالدین قباجه با شمس الدین التتمش (607-633 هجری قمری) مصاف داد و مغلوب شد و خود را در آب سند غرق نمود، خزاین و بقایای حشم او که از جملۀ ایشان عین الملک و برادرش بهاءالملک حسن و عوفی مصنف کتاب لباب الالباب بود به خدمت شمس الدین التتمش پیوستند. التتمش عین الملک را وزیر پسر خود رکن الدین فیروزشاه نمود. و بعد از این تاریخ یعنی 625 هجری قمری چیزی از احوال او معلوم نیست. سدیدالدین محمد عوفی، کتاب لباب الالباب خود را بنام این شخص تصنیف کرده است. (از تعلیقات سعید نفیسی بر لباب الالباب عوفی ج 2 ص 562)
محمد اسفزاری از مورخان و فضلای قرن نهم هجری است. وی مؤلف کتاب ’روضات الجنات فی تاریخ مدینه هرات’ است که تاریخی است از شهر هرات و آن را به نام سلطان حسین ابوالغازی مصدر کرده است. این کتاب وقایع تا سال 875 هجری قمری را متضمن است. وی در ترسل نیز مهارتی داشته و به شغل انشاء نامه ها و مناشیر دولتی مشغول بوده و رساله ای هم در این باب تألیف کرده و شعر نیز می گفته است. از اشعار اوست: ز سرمه است آنکه می بینی به چشم هر پری پیکر که از غوغای چشمش می کند خاک سیه بر سر. و رجوع به تاریخ ادبیات براون ج 3 ص 481، 482 و 193 و حبیب السیر ج 3 چ خیام ص 348 شود
محمد اسفزاری از مورخان و فضلای قرن نهم هجری است. وی مؤلف کتاب ’روضات الجنات فی تاریخ مدینه هرات’ است که تاریخی است از شهر هرات و آن را به نام سلطان حسین ابوالغازی مصدر کرده است. این کتاب وقایع تا سال 875 هجری قمری را متضمن است. وی در ترسل نیز مهارتی داشته و به شغل انشاء نامه ها و مناشیر دولتی مشغول بوده و رساله ای هم در این باب تألیف کرده و شعر نیز می گفته است. از اشعار اوست: ز سرمه است آنکه می بینی به چشم هر پری پیکر که از غوغای چشمش می کند خاک سیه بر سر. و رجوع به تاریخ ادبیات براون ج 3 ص 481، 482 و 193 و حبیب السیر ج 3 چ خیام ص 348 شود